);

*****************************************************************************

***********************************************************************************

شکنجه گر

شکنجه گر از عمق شب تبر به دست آمدی

چه ظالمانه بی امان به شاخ و برگ من زدی

تو زهر خنده می کنی به این تن بریده سر

که پاره پاره مانده از برون تیغه تبر

هراسم از عذاب نیست به درد خو گرفته ام

که دور نیست مقصدی که پیش رو گرفته ام

به قصد زجر خشک شدم اگر به بند مانده ام

پر از تحملم ببین که سربلند مانده ام

شکنجه گر از عمق شب تبر به دست آمدی

چه ظالمانه بی امان به شاخ و برگ من زدی

تو زهر خنده می کنی به این تن بریده سر

که پاره پاره مانده از برون تیغه تبر

اگرچه قامت مرا هزار تکه می کنی

اگرچه زخم می خورم تو ریشه را چه می کنی

که محکم است ریشه ام

اگر تنم شکستنی است

چه باک از گزند تو که ریشه ناگسستنی است